چهارسال حکومتداری غنی؛
آیابازهم به اشرفغنی رای میدهید؟

آقای غنـی در یک انتخابات جنجالی و پـُر از تقلب و طی توافقنامهی سیاسی به کرسی ریاست جمهوری افغانستان تکیه زد؛ افغانستانِ که سال های سختی را تجربه کرده بود، نیاز داشت که برزخمهایش مرهم گذاشته شود و به زمامداری نیاز داشت که به ملت سازی اولویت میداد و شکافهای بوجود آمده از سال های بحران را پر میساخت.
در هر حکومت، ستون اصلی مردم هستند؛ حکومتها در نزدیک سازی قبیلهها و اقوام ساکن در یک کشور، نقش بسزای را دارند و با پالسییهای توحیدی اجتماعی، از اقوام مختلف، «ملت» میسازند اما اشرف غنی ملتِ نیمبند را متفرق و پراکنده ساخت. رئیسجمهور غنی در آغاز حکومتداری اش از مردم برید، دروازه ریاستجمهوری را بهروی مردم بست و با روی دست گرفتنِ سیاست نفاق افگنانه، مردم افغانستان را بنام قوم به جان هم انداخت.
تعصب دیدگاهی او باعث شد که نخبههای کشور خانه نشین شوند یا آواره. روحیه فاشیستی او باعث شد که زندانیهای طالبان و قاتلین مردم از زندانها آزاد شوند. و به گفته او، باید تساوی کمیت زندانیها و مجرمین در زندانها، با سهمیه بندی اقوام افغانستان مراعات گردد.
بیاعتمادی و عدم روحیهی رواداری او نسبت به همکارانش، سبب شد که حکومت به دو دسته تقسیم شود و انارشی گری، بی نظمی و هرج ومرج، تبعیض و بی عدالتی در دستگاه حکومت بیداد کند.
حس قوم پرستی او باعث شد که در سیاستهای حکومت ضرب المثل [یک بام و دو هوا] پیاده شود؛ یکی را بنام فلان قوم از پیش رویش بر دارد مانند جنرال دوستم، و یک خائین، قاتل و جاسوس قبیله خودش را با هزار تمطراق به ارگ ریاست جمهوری راه دهد مانند حکمتیار.
اشرفغنی شاید یک اقتصاددان خوبی باشد اما یک سیاست مدار خوب نیست. او یک دیکتاتور یک دندهیی است اما رهبر خوب نیست که بتواند کشوری مثل افغانستان را رهبری کند. او یک مدرس خوب است اما مدیر خوب نیست. اقای غنی در چهار سال ریاستجمهوری، شیرازه حکومت داری را به لجن کشید و در تمام عرصههای حکومتداری ناکام بود. او درچهارسال هیچ دستاوردی ندارد جز بازسازی بند سلما در ولایت هرات؛ بقیه پروژهها، کارهای نیمه تمام حکومت پشین بوده است. او در چهار سال یک طرح نو برای نجات افغانستان نداشته که به مرحله اجرا گذاشته شده باشد. بلکه بارها افغانستان را بسوی بحران برده است. هنوز حکومت او گدا است و گرسنه؛ هنوز فساد در ادارات دولتی و کابینه او بیداد میکند و پستهای کلیدی حکومت در ارگ فروخته میشود.
مردم در چهار سال گذشته حالت رقت باری را تحمل کردند؛ از یک طرف ناامنیها حالت ویرانگری را به خود گرفت و از طرف دیگر فقر و بیکاری و گرسنگی شیره از جان مردم کشید. ملت در چهال سال، فقیرتر از قبل شدند، دسترخوان مردم خالی و چشم و شکم مردم گرسنهتر شدند. جوانان تحصیل کرده و با سواد از شدت بیعدالتی و تبعیض، در پشت دروازههای ادارات دولتی بدنبال کار و لقمه نانی سرگردان و مضطرب بودند و پس از یاس و ناامیدی به کشورهای خارجی مهاجر و آواره گردیدند.
و شکنندهتر اینکه وحدت و همدلی که در سالهای پیش بین اقوام افغانستان بوجود آمده بود، در چهارسال حکومت آقای غنی از هم پاشید و متاسفانه روحیه تعصبگرایی در اذهان جوانان ما تزریق گردید و این پدیده شوم باردیگر به افکار نسل نو ما ریشه گستراند.
اینروزها، آخرین روزهای حکومت آقای غنی است. چهار ماه بعد، پایان این دور حکومت و انتخابات ریاست جمهوری آینده است. آقای غنی در این روزها چهره عوض کرده و رنگرنگ با مردم بازی میکند و دنبال آن است که روی اشتباهات چهار سالهاش روپوش بیاندازد و دل مردم را به نحوی بدست بیاورد تا در انتخابات آینده، علاوه بر آرای گوسفندی، یک فیصدی آرای مردمی نیز داشته باشد که بتواند در پستوی آن آرای تقلبی را پنهان کند. آیا بازهم به اشرفغنی رای میدهید؟
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰